رو کم کنی ...

دیشب بد نبود ... کلی مریض داشتیم ... یه مریض اومده بود که قبلش رفته بود پیش یه دندانپزشک دیگه که میخاسته برای روکش دندوناشو تراش بده فرزشو برده بود زیر لثه و به جای دندون لبه لثه رو هم برده زیر فرز ... اونقدر که خونریزی شدید داشت و اصلن بند نمیومد ... اینم دست گل  آقای دکتر ... قابل توجه دوستانی که فکر میکنن دندانپزشکان اقا بهتر از خانمهان ...  خلاصه به هر بدبختی بود پاپی های لثه رو سعی کردیم بخیه بزنیم تا خونریزی بند بیاد و لثه ترمیم بشه ... یه پسره گنده بک هم اومده بود دندون عقلشو بکشم ... هنوز شروع نکرده بودم شروع کرد غر غر کردن که آقایون بهتر دندون میکشن و خانمها زور ندارن و کلن رو اعصاب بود که بهش گفتم اگه ساکت نشی میزنمت هااااا ... ولی وقتی دندون عقلشو با تکنیک و در عرض یک دقیقه و خیلی آروم و بی درد سر کشیدم دهانش بسته شد ... کلن من نه که شیفت شب هستم و مریضا اون موقع شب به خاطر درد شدید مراجعه میکنن و اغلب دندوناشون هم کشیدنی یه و یا اورزانس اندو ... منم دیگه اینقدر  جراحی دندون عقل و کشیدن دندونای سخت انجام دادم که دیگه فول فول شدم و تو کلینیک کلی معروف شدم . مریضا هم وقتی میبینن که اینقدر اکسترکشنو راحت و بی درد سر انجام میدم برای بقیه دندوناشون و حتی برای اشناهاشون هم برای شیفتایی که خودم هستم وقت میگیرن و هی ادرس مطب میخان ... فکر میکنن من کلی سابقه کار دارم و دفتر دستکی هم دارم ...  

خوب الان کلی از خودم تعریف کردم و حالشو بردم ... 

پوووووول

الان قیافه ام این شکلی یه ...   . زیرا ...  من رفتم همین کله صبحی حقوق این 12 شیفت شب زنده داری تو کلینیک رو از بانک گیرفتم . نه که تا حالا حقوق نگرفته باشم ... نه ... بلکه تو اون درمانگاه قبلی یه که کار میکردم حقوقم در حد کرایه خونه ام بود و بیشتر کاسب نمیشدم ولی الان با 12 شیفت 3 برابر کرایه خونه مو درآوردم و الان خعلی توووووپم و همش دارم نقشه های شوم میکشم برای تارو مار کردنش ... . ولی نه ... سحر نه ... بیخیال شو ... آخه من همین یکی دو ماه اخیر قراره با پارتی بازی یکی از فامیلهای مستقر در بانک  برم یک وام خارج از نوبت بگیریم ... الان شماها قیافه هاتون اینجوری شده  و هر چه فحش هست دارید نثار من میکنین و منو قاطی اون یاروها که وام های میلیاردی میگرفتن کردین ؟ الان فکر میکنین من این یارو ام ...  ... نه ؟ به جان خودم من آدم خوبی ام ... با وجود این همه فامیل بانکی ولی تا حالا از این غلطها نکرده بودم این اولین بارمه و اگه بشه قول شرف میدم که تکرار نمیکنم ... .  

امروز شیفت عصر میرم یه درمانگاه دیگه ... خعلی باهاله چون 50% کارکردتو همون روز میدن ... اینجوری خعلی بهتره . چون در همه حال پول برای خرج کردن داری ... . حالا امروز روز اولمه میرم اینجا و 3 روز در هفته شیفت عصر خواهم رفت ... آخر هفته ها صبح چهارشنبه پنج شنبه رو میرم یه درمانگاه تو شهرک غرب ... قاسم آباد  ... از اونجه بدم میه ولی چاره ای ندروم ... 

این ره با لهجه غیلیظ مشدی نوشتم ...  . خداییش خودمم از لهجه شیرین مشهدی دل پیچه و حالت تهوع گرفتم  ... الانم سریع و سیر بایس برم دنبال کارای وامم ببینم به کجا میرسه و از اون ور هم باید برم یه روپوش بخرم واسه این درمانگاه عصری یه . تعداد روپوش سفیدام از همه لباسای دیگم بیشتر شده . هر جا که قرارداد میبندم اکی ثانیه جو گیر میشم میرم روپوش میخرم .  ... تازه درگیر یه اسباب کشی هم هستم این هفته ... ای خدا اینو کجای دلم بذارم من ...